چقدر سخته . . .
تو دنیا هیچ چیز غیر قابل توضیح تر از این اتفاق نیست که ؛
آنکه من بزرگش کردم ، کوچکم کرد !
********************
يه دريا اشـــــــــــــــک براي ريختن دارم…
يه دل گرفته…
يه زندگي پر از خالي…
من سرشارم از تنــهايـــــــــي…
نـــبودنتـ
داغمـ مے کند!
آنقدر که جاے همه ے روزهاے آخر سالـ
بے آتشـ
مے سوزمـ …
فرهاد وار اینبار باید به جای کوه ، دل بکنم !
تظاهر به بی تفاوتی
تظاهر به بی خیالی
به اینکه دیگر هیچ چیز مهم نیست اما چه سخت می کاهد از جانم این “نمایش” !
فقط تو را ندارم …
گر تو بازنگردی ،
امید آمدنت را به گور خواهم برد
و کس نمی داند
که در فراق تو دیگر چگونه خواهم زیست ،
چگونه خواهم مرد؟
یکی دور می زند اما دیگری باید جریمه شود !
حس آن شاخه شکسته روی زمین
حس بیمار در کما رفته
حس آن بره که گرگ نشسته برایش به کمین
حس تنهایی و رخوت
حس جان دادن تو خلوت
حس مرگ دارم امشب !
این است سهم من زندگی !
نبودنت را ؟
نداشتنت را ؟
ندیدنت را ؟
نخواستنت را ؟
نه ، فهمید خیلی دوستش دارم !
جای خالی تو داره همه دنیامو میگیره !
جای مانده ای که هیچکس مسئولیت شکستنت رابه عهده نمیگیرد . . .
عیبی ندارد شکستنی است دیگر ، می شکند !
اصلا فدای سرت ، قضا و بلا بود از سرت دور شد . . .
اشکم بی امان می ریزد !
مهم نیست !
آب روشنی است !
خانه ات تا ابد روشن عشق من . . .
تفاوت تعریف هرکس از عشق . . .
همچون مادرى که ، لباسهاى ورزشى بچه اش بوى سیگار میدهد . . .
همه ی فکرم به این بود که مبادا دستاش زخمی شه . . .
یه دلِ شکسته وجود داره . . .
ولی باور نمی کند دلم . . .
آدم اما “ دلش که بشکند ” ، دیگر آدم نمی شود !
اما خبرنداره اون چیزی که شکست تصویر زیبایی بوده که ازخودش ساخته بودی . . .
کاش همانطور که از شکستن تکه ای شیشه بر میگردی و نگاهش میکنی . . .
وقتی دل مرا شکستی ، یکبار بر میگشتی ، فقط نیم نگاهی میکردی . . .